عشق زن در قرن 20م خاور میانه
دکتر بیژن باران دکتر بیژن باران

خلاصه. در سده 20م جامعه خاور میانه در گذار از پدرسالاری به فردیت مدرن بود. در عصر پدرسالاری هویت قرون وسطایی زنان، عصمت تحت تکفل خان قبیله برای کار و تولید مثل بود. در گذار به عصر مدرن، هویت زنان با حقوق مستقل شهروندی شامل حق انتخاب، عجین است. در هر دو عصر، یکی از شاکله های عمده زن عشق بوده که بسیار خصوصی در ذهن و زبان او جاری می شود. عشق جنسی رابطه 2-سویه طرفین بالغ بوده؛ تبلور آن تابع تاریخ و جغرافیای حدوث آن است.

 

پدیده خصوصی و عاطفی عشق را می توان در شعر زنانه منطقه خاور میانه بررسی کرد. عشق زنانه در تعاملی بین کشش غریزی و فرهنگ محیط است. لذا روند عشق زن از 2 مرحله تسلیم لذتبار و گناه شرمآلود در زندگی او می گذرد. در زندگی زن شهری تابوی رابطه با جنس مخالف، پس از مدتی شکسته شده؛ رابطه جنسی عادی شده؛ دیگر دختر گناه یا شرم حس نمی کند. کمی بعد دختر حالت تهاجمی گرفته؛ خود بدنبال طعمه حواسش را جمع می کند. با معیارهای زیبایی شناسی خود مرد دلخواه را برای دوستی، معاشرت، معاشقه، معانقه، مغازله، همسری می گزیند.

 

مقدمه. در طول حیات زن، در عین حال، جامعه هم در حال پیشرفت است. یکی از وجوه این تکامل موقعیت اجتماعی زن و رابطه او با مرد است. در گذار از مردسالاری به مدرنیته، مناسبات اجتماعی زن سریع تغییر می کنند. نیز قشر زنان لایه های گوناگونی دارد که فاصله هر کدام با مدرنیته کم و زیاد و با شتاب متغیر بوده؛ عوامل مختص خود را دارند. در این بررسی لایه پیشتاز مد نظر است که سریعتر از بقیه خود را به هویت مدرن زنان می رساند.

 

رفتار عشقی که خود در محور زمان در حال تغییر است، 2 جنبه دارد: خصوصی و اجتماعی. رفتار خصوصی زن و مرد شامل رفتار انسی، انتیم، محرم، درخفا، در خلوت بوده؛ که خود تابع غرایز و سنن فرهنگی می باشد. رفتار اجتماعی زن و مرد در عصر مدرن گاهی خبری و رسانه ای می شود. در این جستار آداب سنتی برای رفتار عشقی کنار گذاشته شده اند.

 

در شرایط مدرن جامعه، زن در حال بیان موقعیت خود نسبت به مرد آداب جدید رفتاری را در بداهه، طرفه العین، در چشمکی، در حین اجرا on-the-fly می آفریند. سپس این رفتار با تکرار روندی طولانی، همه گیر می شود.  البته الگوی فیلمهای غربی، پروتکل دیپلماتیک خبری، تصویر زندگی شهرگان این روند درونی کردن آداب مغازله را شتاب می بخشد؛ تا رفلکس و انتظارات جدیدی در مغز پدید آیند.

 

خاور میانه. این منطقه از شمال آفریقا تا هندوکش در آسیا قرار دارد. از کهنترین منطقه های تمدنی روی کره زمین است. در آغاز تمدن منزلت زنان در جامعه غالب بود که بصورت رب النوعهای آسمانی مورد پرستش همه بودند. با پیدایش مالکیت خصوصی و برده داری زنان در ردیف شکست خوردگان جنگی از بسیاری حقوق اجتماعی محروم شدند. با پیدایش مدرنیزم در سده 20م کم کم زنان به حقوق شهروندی ناکامل نایل شدند.

 

در این منطقه وسیع ادیان ابراهیمی از یهودیت ارتودکسی 5 هزارساله تا مسیحیت کلیسای شرقی 2 هزار ساله تا اسلام سنی و شیعی در هزار سال گذشته، زن مقامی در هیرارشی مذهبی ندارد. در نهایت، با مقام احترام دار لفظی برای تولید مثل و کار، در کل جامعه مقامی مادون مردان گاهی در حدود احشام قبیله دارد. طیف وسیعی از رفتار اجتماعی مانند طرز پوشاک دریاکناری و خوانندگی برای زنان در خاورمیانه غالبا غدغن است.

 

در خاور میانه پوشاک زنان به عصر ویکتوریایی قرن 19 اروپا و آمریکا نزدیک است که تن خود را بجز 2 دست و بیضی صورت گاهی زیر تور با پارچه می پوشاندند. اقشار لاییک زنان در لبنان، اسراییل، ترکیه و پاکستان با اقشار قبیلوی طالبانی افغانستان و پاکستان، وهابی عربستان، دهات یمن و عمان از نظر آزادیهای اجتماعی طیفی از مدرنیزم تا پیشامدرن را تشکیل میدهند. در دیگر کشورها پوشاک زنان بنا به سلیقه دولتمردان یا مردان است؛ نمونه ها: ایران، لیبی، الجزایر.

 

در سده 20م جامعه خاور میانه در گذار از پدرسالاری به فردیت مدرن بود. این گذار برای زنان پیشرو مشکل آفرین بود.  زیرا آنها باید رفتارهای اجتماعی جدیدی را با صداقت و خلاقیت زیر دوربین رسانه ها و در تقابل با رفتار سنتی جامعه قبیلوی پدید می آوردند. روشن است که یکی از تابوهای پیشامدرن دهها واژه مربوط به آمیزش زن در جامعه از جمله عفت، پاکدامنی، نجابت، عصمت، و غیره است.

 

در خاور میانه شایعه سازی، پشت سر کسی حرف درآوردن، لیچارگویی، غیبت هم وجود دارد. اینها در ذهن زن رفتار اجتماعی او را تعدیل می کنند. او با هوش و خلاقیت خود راههای مقابله را می یابد: عدم شفافیت، رد گم کردن، دروغ، خود را به کوچه علی چپ زدن.  در این کارزار اجتماعی ترشحات فرسایشی مغزی بصورت استرس و افسردگی بروز می کنند. در اثر عدم توازن ترشحات مغزی، اضطراب، افکار پرواهمه- گاهی زن به خودکشی دست می برد.

 

غالبا غریزه تکبستری- نوعی امنیت مالکیت- بصورت غیرت در هر 2 طرف تجلی می کند. شک، ظن، جادو، سرکتاب باز کردن، هدیه/ نامه دادن، تهدید، هتاکی، فحاشی، کتک، قتل – طیف دیگر رفتار برای هر 2 جنس می باشد. در فرهنگ مردسالاری توهین ناموسی یکی از طرق شکنجه روحی با تحریک محرکه خشم در زندان، دعوای خیابانی، محیط خصوصی می باشد.

 

شغل. در جامعه گذاری شهری فشار خانواده و رسومات در حال زوال اند. مشاغل فراوانی در جامعه مدرن برای زنان وجود دارند. گاهی دختر بدنبال شغل و شوق hobby خود در هنر، ادبیات، ورزش، و رسانه ها  می رود. مرحله آغازین آموزش و تمرین نسبتا محدود و سر و صدای اجتماعی کمتر دارد. در مرحله اجرا، زن در جامعه توجه جلب می کند؛ سوژه رسانه ها می شود. این گذار، به خلاقیتها و هوش زن برای ابداع رفتار جدید اجتماعی نیاز دارد.

 

ویدا قهرمانی 17 ساله در دهه 40 به سینما جذب شد. پدر نظامی او مخالفت اکید داشت. درگیری منجر به ترک دبیرستان و ظاهر شدن در فیلم شد. با شخصیت سالم و قوی او، کلی انرژی جوان او صرف دعوا با پدر شد. نیز جامعه در روند تغییر برای حقوق جدید زن بود؛ امکان عینی ورود دختر به سینما در حال شدن بود. مثلا در زمان شکسپیر، قرن 17م در لندن، زنان روی صحنه مردهای با پوشاک زنانه بودند؛ زیرا زنان اجازه بازیگری نداشتند.

 

اگر زن به حیطه های فکری شوق یا شغل حرفه ای روی آورد؛ او باید پوشاک و رفتار جدید در توازن با سنت بومی، ملزومات حرفه ای و هنجارهای بین المللی اختراع کند. نام، عکس، حضور او در اجتماعات شعر، نقاشی، نمایش، فیلم، روزنامه نگاری، مد، بازیگری، خوانندگی، پرستاری، ورزش، امداد اجتماعی اجتناب ناپذیر می شود. دیگر رابطه جنسی- مانند غرب یکی از حقوق جدید زن- عادی می شود. در دنیای مدرن زن بصورت فرد دنبال کار و شوق ش را می گیرد؛ لذا ازدواج و تولید مثل را به دهه 20 ، 30 یا حتی 40 زندگیش عقب می اندازد.

 

عشق. روند عشق جنسی بین 2 طرف از مراحل متمایزی عبور می کند مانند کشش، انگیزه، پندار، گفتار، رفتار. این مراحل تابع سن طرف می باشند؛ که اوج آن در بازه زمانی دهه 2 تا 6 یک فرد سالم است.

 

منظور از عشق چرخه روند آشنایی 2 فرد، اوج مهرشان بهم، و جدایی از هم یا پایان رابطه بوده که البته در ذهن طرفین ماندگار است. اگر فرد خلاق و دارای شخصیت اجتماعی باشد؛ این رویداد در هنرش یا تاریخ بثبت میرسد. در سده 21م روابط شهرگان یا افراد مشهور رسانه ای شده؛ علاقمندان خود را دارد. می توان چرخه عشق را به 2 مرحله عمده تقسیم کرد: باه و گناه.

 

باه. غریزه باه یا سکس طبیعی بوده؛ تابع هورمونهای جنسی و تغییر ظاهری در انسان سالم است که در دهه اول حیات رشد می کند. در باقی عمر این غریزه با تخیل و مراقبه آرامبخشی آمیخته؛ زمینه ساز رفتارهای اجتماعی فرد می شود. در این مرحله، دختر گوشه ای دنج می طلبد تا به نجوای آغاز تنانگی با عاشق باز شود: دست گذاشتن در دست، نوازش مو و پوست، بوسیدن پوست برای ستایش جوانی و باکرگی، کنجکاوی. لحظات بعد به بوسیدن لب و گردن، درآغوش گرفتن، مالش برجستگیها، شل شدن مقاومت فرهنگی یا اعتقادی منجر می شوند. آیا بوسیدن لبها ترمز بر امتناع و نه گفتن است یا تبلور غلیان ترشحات جنسی برای رسیدن به وضع آرامش بخشتر؟

 

با پیشروی کنشهای طرف بخاطر غلیان هورمونهای جنسی، دیگر دختر حشری می شود. ضربان قلب، فوران خون به برخی اعضای تن، ناریتمی تنفسی، تحریک مرکز لذت یا پاداش لیمبیک افزایش می یابند. در محفوظات مغزی سطرهای تغزلی در شعر و ترانه های محیط، وفور فیلمها با صحنه های عشقی با فشار و خواهش، حتی احیای طعم نوازش مادر و پدر در کودکی، تنهایی کنونی بخاطر بلوغ با حذر پدر و مادر بیدار می شوند. در لحظه مغازله با طرف- همراه با تلطیف نگاهی، کلامی، دستی- انگیزه به تسلیم تن به تکانه های جنسی در جذبه خلوت منجر به افعال باه می شود.

 

تسلیم غریزی تن به طرف در ستیز ذهنی شخصیت با دیوارهای فرهنگی، زن را به حالتی بینابینی در دهه دوم زندگیش به بلوغ میرساند. در لحظه خلوت، مانند هملت با جمله 2گانگی "به بودن یا نبودن"، تردید پیدا می کند. در چرخه کودکی تا بلوغ- مقولات فرهنگی اعتقادی با مقولات آبروی خانوادگی، ترس از پدر، عصمت مادر، عورت بدنی، عفت، پاکدامنی، باکرگی در ذهن دختر جوان تعبیه شده اند. در لحظه نزدیکی و خلوت این دیوارهای فرهنگی در ذهن او بلرزه در می آیند.

 

گناه. در خاور میانه سده 20م، عشق زن در مرحله اول جذبه به مرد بوده؛ سپس با کنجکاوی، تخیل، برنامه کاشانه سازی برای امنیت، آینده نگری، امکان زندگی مشترک بررسی می شود. محرکه و غریزه 2 علت درونی کشش به طرف بوده؛ در غالب شدن هورمونهای جنسی در لحظه و مهربانی مرد در فاز اول رابطه عشقی، زن را سرمست می کند. در مرحله دوم عنصر فرهنگی و اعتقادی گناه که در غشاه بیرونی مغز او تعبیه شده اند؛ کمی بعد از مرحله جذبه و تسلیم، واکنشی منفی همراه با نهیب اعتقادی، در او پدید می آورد. گاهی این واکنش ذهنی پس از برخورد اول خود را در رفتار حذر، دوری، ترس، خشم، نفرت نشان می دهد.

 

پس از نزدیکی با مرد، آرامش و جذب شدن هورمونهای جنسی در خون، اعتقادات پیشامدرن و پشیمانی بر ذهن زن مستولی می شوند. گناه از جنبه دینی و بیآبرویی اجتماعی به کله او هجوم می آورد. در این مرحله دختر از خود یا نسبت به طرف- احساس شرم، بیگانگی یا حتی نفرت می کند.

 

اگر حاملگی یا مرض مقاربتی نباشد؛ پس از چندی آبها از آسیاب می افتد. دختر در حال عادی قرار می گیرد. مرد در واکنش به ترشحات دایمی جنسی، اعتقادات خانوادگی و بومی در جستجوی طرف است. او را  دنبال می کند؛ برای تکرار با هدیه، کلام عشقی، حرکات مهربان دختر را آماده پذیرش می کند؛ او را سر حال میآورد؛ باز صحنه قبلی مقاربت خلوت تکرار می شود.  این بار، اثر ذهنی نزدیکی در ذهن دختر تخفیف یافته به شدت بار اول نخواهد بود.

 

در فاز گناه گاهی محرکه اشمئزاز یا از خود بدآمدن به دختر دست می دهد. چون در ذهن او هنوز رابطه "حشر یک شبه" one night stand ، بدون تعهد به رکن 1-1 تکبستری، ادامه برای ازدواج جا نیافتاده؛ از خودش و طرف بدش می آید. اگر ازدواج و مادری پیش نیاید؛ زن از نظر مالی مستقل باشد؛ آنگاه رابطه های جنسی تصادفی و گزینه ای می شوند. او دیگر به این گونه رویدادها وقعی نمی گذارد؛ معمولی می شوند. در غرب در فرهنگ بلوغ جنسی مدرن، رابطه جنسی طبیعی و بخشی از رفتار نرمال زن و مرد است.

 

پانویس. جستار بالا تعمیم نقد ادبی 3 کتاب اول فروغ فرخزاد- اسیر، دیوار، عصیان- است.

‏2011‏/03‏/12‏ 10:46:00 ق.ظ http://persianpost1.blogspot.com/


March 13th, 2011


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسايل اجتماعي